گروه فرهنگی- زهره کهندل - در حالی پنجره‌بخش انتهایی کتابخانه‌ ملی ایران با جرثقیل برداشته شد تا آثار موزه‌صنعت چاپ که از اسفندماه سال گذشته در حیاط پشتی این کتابخانه مانده بود، ...

دستگاه چاپ ملخی که پفک نمکی نیست!

به داخل ساختمان در طبقه‌ اول منتقل شود که کتابخانه‌ ملی ایران واقع در خیابان سی تیر تهران، 26 آبان 1375 با شماره‌1765 به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
سال گذشته، بحث‌هایی درباره‌مکان مناسب برای نگهداری از آثار موزه‌صنعت چاپ مطرح و انتقادهایی نسبت به قرار داشتن آن‌ها در فضای باز مطرح شد. موزه‌ «تاریخ صنعت چاپ در ایران» که بیش از یک‌هزار ماشین و دستگاه چاپ داشت و آثار آن در کتابخانه‌مجلس جانمایی شده بود، اواخر سال گذشته از کتابخانه‌مجلس منتقل شد و آثار این موزه در حیاط پشتی ساختمان قدیمی کتابخانه‌ملی ماند تا مسؤولان فکری برای قرار دادن این آثار در جایی مناسب کنند. اکنون آثار موزه‌صنعت چاپ به ساختمان قدیمی کتابخانه‌ملی ایران و همچنین انبار این کتابخانه انتقال داده شده و مسؤولانی که در آن برهه زمانی برای جابجایی عجله داشتند به دلیل کمبود اعتبار، زمان گشایش موزه را به تعویق می‌اندازند.


تبعات تصمیمی ناگهانی
اسماعیل دمیرچی از فعالان صنعت چاپ که آثار این موزه به همت او جمع آوری شده، از مخالفان این شکل از جابجایی آثار موزه صنعت چاپ از کتابخانه مجلس به کتابخانه ملی بود. او که چندان دل خوشی از این ماجرا ندارد، به خبرنگار ما می‌گوید: این کار غیرتخصصی و غیرکارشناسی با تصمیمی ناگهانی گرفته شد حتی مهلت ندادند که این آثار را به شکل تخصصی بسته بندی کنیم، نمی‌دانم این همه عجله برای چه بود!
او قرار بود اسفند سال گذشته، مسؤولیت جابجایی را برعهده داشته باشد، اما به دلیل حساسیت بالایی که این اشیای تاریخی در جابجایی داشتند نیاز به زمان داشت، اما رئیس کتابخانه مجلس این تعلل را قابل قبول ندانست و همین شد که دستور انتقال آثار را داد. او می‌گوید: زمانی که خرده ریزه‌ها را جمع آوری و بسته بندی کردم، دیدم که همه آثار را جمع کردند و بردند حتی مهلت ندادند که کارشناسی آنها را بسته بندی کنیم. گویی حمله کردند و بردند. دمیرچی با بیان اینکه رئیس پیشین کتابخانه مجلس، دیدگاه خوبی به موزه چاپ داشت و دلسوز آثار موزه‌ای بود اما رئیس کنونی، نسبت به این صنعت کهن، آن دیدگاهی را که باید، ندارد، می‌گوید: برای من که عمری این اشیا را جمع آوری کرده ام، مهم است که چطور اینها جابجا شود.
به گفته او، رئیس پیشین کتابخانه مجلس، انباری را اجاره و دستگاه‌های قدیمی را آنجا نگهداری کرده بود تا پس از طرح توسعه، اشیا در موزه جانمایی شود. شایسته نیست با آثار اهدایی به موزه که پشتوانه اعتماد عمومی را دارد، اینطور برخورد شود.


کارگرها که متخصص نیستند
غلامرضا سحاب، دیگر فعال صنعت چاپ نیز معتقد است که این تصمیم اشتباه،بزرگترین آسیب را از نظر اجتماعی می‌زند وقتی اهالی صنعت چاپ، ماشینهای قدیمی خودشان را هدیه می‌کنند تا در موزه به بهترین شکل ممکن نگهداری شود و فعالان و پیشکسوتان اینطور پای کار هستند، شایسته نیست که زحماتشان با یک تصمیم اشتباه نادیده گرفته شود.
به گفته او آنچه اهمیت دارد، اعتماد عمومی است که ممکن است با چنین تصمیماتی، خدشه دار شود. در چنین شرایطی اگر به من نوعی بگویند که فلان شی را به این موزه اهدا کن، دیگر این کار را نمی‌کنم، چون ممکن است ناگهان رئیس کتابخانه ملی با رئیس جدید کتابخانه مجلس، بدون اینکه نظر کارشناسان را جویا شوند، تصمیم به جابجایی گیرند. این فعال صنعت چاپ گله می‌کند: خودشان می‌برند و می‌دوزند و همه اشیای ارزشمند تاریخی را توی کتابخانه سابق ملی در خیابان سی تیر می‌چپانند.
سحاب، نخستین نفری بود که برای بازدید از آثار به کتابخانه ملی رفت ودید که آثار در فضای باز، زیر باران و نایلونی که روی آنها کشیده شده بود، رها شده اند. او می‌گوید: رفتم داخل و پرسیدم ماجرا از چه قرار است گفتند، جا نداریم که این‌ها را بگذاریم، بدون هماهنگی آورده اند.
ناراحتی او بیشتر بخاطر نامعلوم بودن شکل جابجایی است، می‌گوید: دستگاه‌هایی را که به سختی توسط متخصصان، بهم متصل و راه‌اندازی شده بود، چطور باز کرده و برده‌اند؟ این‌ها توسط متخصص باز نشده پس حتماً توسط کارگران بوده است. اگر پیچ دستگاهی که مربوط به 100 سال پیش است گم شود، آن را از کجا پیدا خواهند کرد.


روح ما را بیشتر آزردند
سحاب معتقد است: این کارها بیشتر از اینکه به این دستگاه‌ها آسیب بزند به روحیه ما آسیب می‌زند. من نسخه اصلی تقویمی که سال 1316 در چاپخانه مجلس با دستگاه ملخی رنگ چاپ شده بود و خیلی دوستش داشتم به کتابخانه مجلس اهدا کردم، ولی با تصمیم رئیس کنونی کتابخانه، همه چیز به هم می‌ریزد.
او با تاکید بر اینکه می‌باید قبل از این تصمیم، حتماً با پیشکسوتان صنف چاپخانه داران مشورت می‌شد، می‌گوید: ما با رئیس کتابخانه مجلس مشکلی نداریم، حرف ما این است که این آثار باید حفظ شود و فقط کسانی می‌توانند پای کار باشند که عاشق حرفه چاپ هستند. به گفته او، این آثار با گرو گذاشتن ریش پیشکسوتان این عرصه، جمع آوری شده است تا در یک موزه به نمایش گذاشته شود، در چنین شرایطی باز هم می‌توان اطمینان اهداکنندگان را جلب کرد؟ نباید این اطمینان و اعتماد عمومی در جامعه از بین برود.
سحاب می‌گوید: قرار بوده آثار برای همیشه در موزه کتابخانه مجلس بماند و حتی طرح توسعه نیز برای آن تعریف شده بود. اصلاً قرار به جابجایی نبوده است، اما الان این‌ها با یک تصمیم اشتباه، موجود سالمی را زخمی کرده و می‌گویند که چکار کنیم! توی سرما، آثار را آوردند درحالیکه فقط رویشان نایلون کشیده بودند که اصلا از سرما و رطوبت در امان نبودند! به گفته او دستگاه‌های قدیمی چاپ، پفک نمکی نیست که به راحتی بتوان جابه جایشان کرد. مسؤولان مربوط باید به مردم و متخصصان و پیشکسوتان احترام بگذارند و اینطور با آثار تاریخی بازی نکنند، چرا که چنین تصمیمات اشتباهی، اعتماد عمومی را سلب می‌کند و دیگر کسی آثارش را به موزه اهدا نمی‌کند.
اگرچه تصمیم رؤسای کتابخانه‌های مجلس و ملی برای جابجایی موزه تاریخ صنعت چاپ با هدف نمایش بهتر این آثار در فضایی وسیع‌تر بود، اما به اعتقاد برخی، چون تصمیم ناگهانی و بدون مشورت با ریش سفیدان صنعت چاپ بود، باعث شد که آثار تاریخی به قیمت تصمیمی که بنا بود ثواب باشد، کباب شود!

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.